استاد فرمودند :

در مورد دستور جلسه صبر ، استقامت و آرامش ، اگر به زندگی گذشته خودم برگردم هیچ موقع و در هیچ مرحله از زندگی نه در مقابل کارهایی که می خواستم انجام بدهم صبر داشتم و نه در کارهایی که می خواستم انجام بدهم استقامت داشتم و چون همیشه دنیای بهم ریخته ای در اطرافم داشتم هیچ موقع آرامشی نداشتم . در کنگره 60 اولین موضوعی که با آن برخورد می کنیم همان صبر است ، با اینکه هرکس که وارد کنگره می شود می خواهد از همان روز اول ترک مصرف نماید ، این اجازه داده نمی شود که خود را مسافر اعلام کنند و از همان روز اول قطع مصرف نمایند .بلکه پس از سه جلسه مهمان بودن و حضور در جلسات و انتخاب راهنما می تواند سفر خود را شروع کند و وارد پروسه درمان شده و اقدامات لازم را انجام دهد .

اگر قرار است به چیزی برسیم باید اولین قدم را ثبت کنیم و آن صبر است . صبر کردن پارامتری است که به ما انسانها داده می شود تا بتوانیم یکسری از موضوعات را متوجه بشویم ، ما خیلی از مواقع بر سر دوراهی های انتخاب در زندگی خود دچار تعلل می شویم و هرچه می خواهیم تصمیم بگیریم که کاری را انجام بدهیم و یا کاری را انجام ندهیم به نتیجه ای نمی رسیم و بهترین کار این است که صبر کنیم و به آن زمان بدهیم تا ببینیم چا اتفاقی می افتد .

صبر کردن باید در گروه خانواده نمود بیشتری داشته باشد چون مسئله درمان طی فرآیند زمان به نتیجه می رسد . بعضی مواقع گفته می شود که چگونه یازده ماه صبر کنیم ؟ چگونه 11 ماه تمام مسائل و مشکلات را تحمل کنیم ؟ ولی وقتی صبر می کنیم میبینیم که در این یازده ماه شخص مسافر با آموزش هایی که در کنگره میبیند کم کم اخلاق ، رفتار و منش زندگی اش تغییر می کند و شرایط زندگی مانند گذشته نیست ، در این مرحله به نقطه ای می رسیم که باید به صبر خود پایبند و استقامت داشته باشیم و خسته نشویم در در صبر خود بی صبری نکنیم تا به نتیجه و آرامشی که به دنبال آن هستیم برسیم .


در ادامه جلسه جشن تولد سومین سال رهایی کمک راهنما محترم نمایندگی مشهد آقای حامد پارسا با حضور آقای میثم اسماعیل قصاب راهنمای محترم شعبه اکادمی و همچنین همسفران محترم ایشان برگزار گردید .


سخنان آقای میثم اسماعیل قصاب در مورد حامد عزیز :

روزی شخصی با من تماس گرفت و گفت من مشهد زندگی می کنم و می خواهم به کنگره بیایم و اعتیاد خود را درمان کنم . راهنمایی که من کردم این بود که گفتم شما باید طبق روال و قانون کنگره به سایت کنگره مراجعه و از طریق سایت برای خود راهنما انتخاب کنید و از طریق ارتباط با راهنمای خود مسیر درمان خود را طی نمائید که یکباره از طرف آقا حامد با هجومی از اصرار روبرو شدم و احساسی به من گفت که صبر کنم و به حرف های حامد گوش کنم تا ببینم چقدر خواسته درمان در او وجود دارد ، شرایط را برای حامد توضیح دادم و از او خواستم که حداقل هر ماه یک بار به تهران بیاید و ملاقاتی با او داشته باشیم و اموزش های لازم را ببیند ولی دوباره با یک موضوعاتی روبرو شدیم که حامد می گفت مشکلات بسیاری دارم و نمی توانم به تهران بیایم و قرار بر این شد که به صورت تلفنی مسیر درمان خود را شروع کند و این تماس ها ادامه داشت و همیشه در مسیر درمان واقعا فرمانبردار خوبی بود و واقعا برای من نکته جالب و حائز اهمیتی که داشت این بود که چگونه یک نفر از شهرستان با تمام مشکلات و مشغله های زندگی سفر خود را تلفنی شروع کرده است ولی در لژیون خودم در تهران  ، شاهد این بودم که افرادی با تمام امکانات و آموزش های کنگره و بدون هیچ مشکل باز هم مشکلاتی در مسیر درمان خود ایجاد می کنند و این جذابیت باعث می شد که من خودم بعضی مواقع تماس می گرفتم و جویای حال آقا حامد می شدم تا اینکه به جایگاهی رسید که یک روز صبح چهارشنبه آنهم به مدت 20 دقیقه ملاقات حضوری رهایی حامد عزیز را از اقای مهندس دژاکام گرفتیم و گل رهایی را تقدیم آقا حامد کردیم ولی در سفر دوم هیچ موقعاین رابطه تلفنی قطع نشد بلکه این پیوند محبت بیشتر هم شد تا زمانیکه متوجه شدم عده ای از دوستان در مشهد حضور دارند و در حال طی مسیر درمان هستند که از حامد خواستم در کنار این دوستان حضور داشته باشد تا زمانی که دوره برگزاری آزمون کمک راهنمایی بود و از حامد خواستم که در این آزمون شرکت کند و امتحان بدهد  که خوشبختانه حامد عزیز در بار اول یکی از آزمونها را قبول شد و به جایگاه کمک راهنمایی رسید ، واقعا به حاامد عزیز تبریک می گویم که این دستور جلسه مصداق کامل شرح حال آقا حامد است و بعد از سه سال صبر و رهایی شاهد رسیدن به نتایج دلخواه و ارامشی است که به دنبال بوده و الان در زندگی به آرامش خوبی رسیده است ، این روز عزیز را به حامد عزیز و همسفر حامد تبریک می گویم و می دانم که همسفر حامد دورادور خیلی به حامد کمک می کرد و انشاءا... که ایشان را در جایگاه کمک راهنمایی ببینیم .


آرزوی حامد عزیز :

آرزو می کنم تا هستی هست در کنار شما اعضای کنگره باشم و خدمت کنم

صحبت های حامد عزیز :
صحبت های آقا میثم را که گوش می کردم خاطرات روزهای اول و اولین تماس های تلفنی در ذهنم تداعی شد و اشکم جاری شد ولی چیزی که می خواهم بگویم این است که با خودم فکر می کردم که در این مدت چه  کارهایی انجام دادم و یا چه کارهایی انجام ندادم که تازه معنی آرامش نسبی را درک می کنم . این همه جلسات کنگره برگزار شد و حضور دوستانم که در مشهد بودند  همه باعث شد که من انرژی بگیرم و اگر حرکتی کردم با انرژی گرفتن از این دوستان بود و تا همین لحظه که در خدمت شما عزیزان بعنوان کوچکترین عضو این خانواده در مشهد هستم . دست شما عزیزان را می بوسم و امیدوارم که بتوانم اینجا خدمت کنم و به ان صبر و آرامش واقعی برسم . با خودم فکر می کردم که این همه زحمت کشیده شده ، تا در کنگره یک نفر به رهایی برسد ، حالا باید چه کاری انجام دهد ؟ آیا خالا که به رهایی رسیده باید برود به زندگی خود برسد ؟ شاید این تفکر را در اوایل سفر دومم داشتم اما راهنمای عزیزم به من دستور داد که من در آزمون کمک راهنمایی شرکت کنم و من طبق دستور ایشان در امتحان شرکت کردم ، پس از قبولی در این آزمون با آقای خان که صحبت می کردم گفتم که نمی توانم به عنوان کمک راهنما خدمت کنم ، حال خودم خوب نیست چطور از امانت مردم مراقبت کنم ؟ ایشان فرمودند که مسیر را برای شما روشن می بینم و شما ادامه بدهید . به مشهد آمدم و شروع به حرکت کردم برای شروعی تازه و بازپرداخت بدهی ، چون کاری برای کنگره تا بحال نکرده بودم ، شروعی در طوفان اعتیاد در خط مقدم جنگ با اعتیاد که در کشور ما مطرح است . اگر امروز در کنار خانواده ام در ارامش زندگی می کنم این را مدیون کنگره هستم و این را نباید فراموش کنم و باید بدهی خود را بپردازم و این بازپرداخت من تربیت پنج کمک راهنما و تحویل دادن آنها به کنگره است که تازه ببدهی های من به کنگره پرداخت شده است .در پایان از آقای مهندس دژاکام و همچنین از استاد عزیزم اقای میثم اسماعیل قصاب تشکر می کنم که با بردباری من را تحمل کردند و مسیر را به من نشان دادند و تشکر ویژه ای از همسفر عزیزم دارم که من را با تمام حال خرابی ها تحمل کرد و امروز زندگی آرامی در کنار ایشان دارم .
 

صحبت های همسفر آقا حامد :   

در ابتدا از آقای مهندس دژاکام و همچنین از راهنمای محترم حامد عزیز تشکر می کنم که واقعا زحمت های زیادی را متحمل می شوند . بعد از حامد عزیز تشکر می کنم که محبت و مهربانی ایشان مهمتر ، از صبر و استقامتشان در زندگی مشهود است . من خیلی وقت ها در مورد کنگره با حامد بحث داشتم و اصلا صبری نداشتم و خیلی بد اخلاقی ها کردم ولی هیچ وقت بد اخلاقی از سوی حامد جان ندیدم و همیشه با مهربانی جوابم را می دادند و امروز می خواهم از ایشان به خاطر مهربانی و صبری که در زندگی داشتند تشکر کنم .



در ادامه مراسم هدایایی  از جانب بنیان گذار کنگره 60 ، آقای مهندس دژاکام  و سرکار خانم آنی و دیگر عزیزان به حامد عزیز اهدا گردید ، و متقابلا از طرف کمک راهنمای محترم نمایندگی مشهد مقدس آقا حامد هدایایی به رسم ادب و احترام تقدیم این بزرگواران گردید